میدونی،من آدم بغضای همیشگی بودم

آدم نباریدنآدمی که اکه ابری باشه، ابرای بزرگیه که هیچکس نمیفهمه پشتشون یه عالمه بارون تلنبار شده است 

هر ادمی تو زندگیش دردایی داره. منم،

هیچوقت نگفتم دردای من از بقیه دردترن!نگفتم سلطان غمم و نخواستم کسی حتی بفهمه غمگینم.

 خواهر نداشتم. تا تو اغوش مهربونش راحت غمامو زار بزنم تا سبک شم

 همه غمام بغض شدن چسبیدن به گلوم

من داد نزدم های های گریه نکردم، برای هیچکسی خودمو لوس نکردمهیچکسی نداشتم سرمو بچسبونه به سینش تا صدای کوبیدن قلبش به سینش کوه بغض لعنتی اب کنه تا یکمیکم خالی شم

 نگفتم از همه غمگین ترم ولی تو غمام انقدر تنهایی کشیدم که اگه یه روز یه جا یکی بیخبر از من

دردامو تحقیر کرد، اگه به ناراحتیام خندید اگه ندونسته قضاوت کرد دهنشو ببندم تا دیگه هیچ جا اظهار فضلنکنه،

ولی اگه منو شناختی و غمامو ندیدیمنو شکستیو این یعنی تنها ترم کردی

و وقتی گذاشتم منه منو ببینی و شکستی

داد نمیکشم،ساکتت نمیکنمحتی گریه هم نمیکنمفقط دیگه نمیتونم بخندمبیحرکت میرم تو خودم و از دردی که توی بدنم میپیچه نفس حبس شدمو با درد میفرستم ییرون

دردیه که تمام بدنمو فلج میکنهانقدر عمیق که تو بند بند انگشتم ببیچه و ازین حس لعنتی عذاب آورش دلم بخواد مشت بکوبم به دیوار

وقتی اومدییادت باشهیا مثل بقیه باشیا اگه همه ی منو دیدی شکستن بلد نباش

میدونی راست میگن!

یا رومی روم،یا زنگی زنگ


مشخصات

آخرین جستجو ها